یک ساعت_فکر راحت

متن مرتبط با «تولد» در سایت یک ساعت_فکر راحت نوشته شده است

تولدم…

  • تو این روزا و شبای نا اروم...وقتی داشتم از خونه بیرون میرفتمیه خانمی با یه گلدون اومد جلوم گف: تولدت مبارک!به لبخند اون آدم ناشناس نگاه کردمبه گل قشنگی که سمتم گرفته بودمتن روی گل رو خوندم و آخرش نوشته بود (سمیرا)یه لحظه بغض کردم واسه اینکه همیشه دوستای خوبی رو داشتمقوت قلب گرفتم بابت آدمای خوبی که کنار خودم همیشه داشتمبرای صادقانه دوست داشتنشون...تو روز تولدم از خدا قدرت ادامه دادن این زندگی میخوامو ساختن رویاهای رنگی و مراقبت از ادمای دورم!+من وارد بیست و هفت سالگی و شروع یک قصه جدید شدم. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تولد...

  • یه ساله شده اینجا... اولا فک نمیکردم دوباره بتونم یه وبلاگ رو سرپا نگه دارم من آخه وبلاگو با کامنتای زیاد و دوستای پایه نوشتن دوست داشتم ولی دیدم نه این حس واسه یه زمانیه که الان دیگ نیست الان فقط نوشتن مهمه +دفترچه خاطرات مجازی من تولدت مبارک❤,تولد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها