خستگی…

ساخت وبلاگ

در کنار همه‌ی مشکلات شخصیم

این روزها تجربه زندگی در کنار مادربزرگی رو دارم

که نه میشنوه،نه میبینه و حالا فراموشی هم گرفته...

هرساعت از شبانه روز بدون اینکه چیزی بدونه

با یه موضوعی داد و بیداد میکنه

مثلا همین یه ساعت پیش ما باید طویله ای رو خاموش میکردیم

که اصلا وجود خارجی نداره

اینقدر بیخوابی و خستگی بهم فشار اورده

قیافه ام‌ شبیه آدمای غارنشین شده!

قلبم سنگینه و نمیدونم باید چیکار کنم

نمیتونم گلایه ای بکنم و همش تو خودم میریزم

خستگی داره همه‌ی توانمو میگیره...

+چیکار کنم؟؟

یک ساعت_فکر راحت...
ما را در سایت یک ساعت_فکر راحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadeqadima بازدید : 84 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 14:34